تحلیل عوامل اجتماعی-فرهنگی مرتبط با گرایش نوازندگان دف به دفهای طرحدار
چکیده
با واکاوی و تجزیه و تحلیل رویکرد اهالی موسیقی شامل نوازندگان و پیشکسوتان ساز و مواجه آنها با نقشها و طرحهای پیادهشده روی سازها، میتوان به تجزیهوتحلیل و طبقهبندی جامعهشناختی آنها و درک منطق استقبال یا عدم استقبال از اجرا و پیادهسازی طرح بر روی ساز و عوامل اثرگذار بر شیوه تفکر هنرمندان پرداخت. این پژوهش، با تمرکز بر رویکرد یک نسل از نوازندگان شناختهشده ساز دف شامل دهههای شصت و هفتاد هجری شمسی در ایران و همچنین خریداران عموماً غیرحرفهای دفهای طرح دار و به بیان دیگر، از طریق ارزیابی میزان استقبال از خرید کالای حوزه موسیقی، به ترسیم یک طبقهبندی اجتماعی-فرهنگی پرداخته است. هدف اصلی در این پژوهش، تحلیل گرایش نوازندگان و خریداران دفهای طرحدار و دلایل استقبال یا عدماستقبال از این نوع سازِ تزئینیافته است. روش پژوهش غالب در پژوهش حاضر پیمایشی بوده و ابزار گردآوری دادهها عمدتاً از طریق پرسشنامه است. همچنین، این پژوهش از منظر هدف، در دسته پژوهشهای بنیادین قرار میگیرد. از نظر پیشینه پژوهش، پیشازاین نیز یک نمونه پژوهش درباره گرایش به انتخاب سازهای موسیقی ایرانیِ طرحدار انجام شده است که شامل ساز دف نبوده است. در نتیجۀ این پژوهش مشخص شد که نوازندگان این نسل از دفهای طرحدار استقبال نمیکنند. همچنین، طراحی متنوع دفها، تاثیری در گزینش آنها در جامعه دفنوازانِ شناختهشدۀ دهههای مذکور نداشته و این گروه با تحریم و دوری از استفاده از این گونه دفها در تلاشاند تا به نوعی تمایزِ هنری و اجتماعی خود را با افرادی که آنها را «کاسبانِ هنر» و پیرو رویکرد بازارمحور میدانند، مشخص کنند.
کلید واژهها: پایگاه اجتماعی، مصرف فرهنگی، تمایزگذاری اجتماعی، نقشنگاری روی سازها، دفهای طرحدار
بیان مسئله
پیوند میان هنرهای تزئینی و ساز در پژوهش، به عنوان امری میانرشتهای، میتواند دریچهای جذاب برای نگریستن به خلاقیتهای هنرمندان و واکاوی شیوه بروز و ظهور ذوق و قریحه آنان باشد. ازاینرو، این پژوهش متأثّر از چنین منطقی، دست به انجام پژوهشی درباره دفهای تزئینیافته زده است.
در این پژوهش، تلاش شده است، استقبال یا عدماستقبال نوازندگان شناختهشده دهههای شصت و هفتاد هجری شمسی در ایران از دفهای تزئینیافته ارزیابی شده و چرایی استفاده یا عدماستفاده از انواع دفهای طرحدار مورد بررسی قرار گیرد. با بررسی تصاویر بهجامانده از کنسرتهای موسیقی دستگاهی ایران، نکته قابل توجهی به چشم میخورد و آن، عدمِاستفادۀ نوازندگان نامدار دف از دفهای طرحدار (به جز یک طرح استثنایی که تصویر چاپ شده پوست دف روی پوست مصنوعی است) و در مقابل، استقبال نوازندگان عموماً غیرحرفهای این ساز از دف تزئینیافته است. از سوی دیگر، عرضه دفهای طرحدار نیز گویای این واقعیت است که این نوعِ دف، مورد استقبال گروه نوازندگان غیرحرفهای این ساز است.
ازآنجا که تغییر و تحولّات حوزه موسیقی، چه در ایران و چه خارج از آن، تابع عوامل گوناگونی چون شیوه برخورد هنرمندان برجسته و نامی آن جغرافیا با مسائل مختلف است، لزوم مطالعه و پژوهش بر شیوه تفکر هنرمندان آن سرزمین واضح و مبرهن است. لذا، این مسئله را میتوان از موارد ضرورت پرداختن به موضوع اصلی این پژوهش دانست؛ بهویژه که این موضوع مربوط به ایران بوده و نظر به جوان بودن پژوهشهایی با رویکرد میانرشتهای در این حوزه این امر دوچندان مهم جلوه میکند. درک شیوه مواجهه نسلی از پیشکسوتان نوازندگی دف با اقدامات تزئینی بر روی این ساز میتواند به فهم این گروه از اهالی موسیقی از جهانبینی و نگرش آنان نسبت به اقدامات و اتفاقات پیرامون ساز دف کمک کند. همچنین، انجام این قبیل پژوهشها میتواند زمینه شناسایی ویژگیهایی از گفتمانهای موسیقی ایران در یک جامعه آماری و مورد مشخص (در این پژوهش تزئین بر روی ساز) را فراهم آورد. ازاینرو، موارد ذکرشده را میتوان شاهدی بر اهمّیت این پژوهش دانست.