ریشه و منشأ تاریخی کمانچه: از بومزادگی تا تبادل فرهنگی (۱)
اشاره
کمانچه سازی است که در مسیر تاریخ، با تعاملات فرهنگی با آسیای میانه و چین به شکل نهایی خود دست یافته است. منشأ آن نه حاصل واردات صرف از سرزمینهای دوردست است و نه محصول اختراع مستقل یک منطقه خاص؛ بلکه نتیجۀ فرآیندی تاریخی و ترکیبی است که در بستر ایران شکل گرفته و از تأثیرات متقابل فرهنگی بهره برده است.
بر پایۀ شواهد موجود، نمیتوان کمانچه را بهطور انحصاری به یک خاستگاه واحد نسبت داد. بلکه این ساز را باید برآیندِ فرآیندی پیچیده از تأثیرات متقابل میان فرهنگهای ایران، آسیای میانه و شرق آسیا دانست؛ فرآیندی که در هر منطقه، مسیر خاص خود را طی کرده است.
در لرستان نیز مسیر تحول کمانچه نمونهای روشن از چگونگی بومیسازی و بازتعریف یک ساز در بستر فرهنگی محلّی است؛ همانگونه که سازهایی چون ارهو در چین، شیچین در شرق آسیا و کمنجه در قفقاز، هر یک روایتگر مسیرهای بومیشدۀ خود هستند.
با این نگاه، منشأ اولیۀ این سازها به ریشهای مشترک در حوزه تمدّنی ایران فرهنگی و آسیای مرکزی بازمیگردد که در طول زمان، بسته به اقتضائات فرهنگی و هنری هر منطقه، دگرگون و متنوع شدهاَند.
مقدّمه
کمانچه یکی از نمادینترین سازهای زۀ ایرانی است که جایگاۀ ویژه در موسیقی دستگاهی، مقامی و محلّی دارد. این ساز آرشهای با صدایی گرم و نافذ، نهتنها در ایران بلکه در بسیاری از مناطق قفقاز، آسیای میانه و خاورمیانه نیز نواخته میشود. با اینحال، منشأ تاریخی آن همواره محل بحث و فرضیههای مختلف بوده است. آیا کمانچه محصول بومی ایران است؟ یا آنگونه که برخی معتقدند، ریشه در سازهای شرق آسیا مانند ارهو دارد؟ هدف این مقاله تحلیل منشأ کمانچه با رویکرد تطبیقی و تاریخی است؛ تلاشی برای یافتن جایگاه واقعی آن میان بومزادگی و تبادل فرهنگی.
ریشه و واژهشناسی
در لغتنامهها ذیل نام واژه «کمانچه» چنین آمده: کمانچه. [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) کمان کوچک را گویند. (برهان) (آنندراج). مصغر کمان یعنی کمان کوچک. (ناظم الاطباء). کمان خرد. نام سازی است مشهور. (برهان). نام سازی از جنس رباب. (ناظم الاطباء). یکی از آلات زۀ (ذوات الاوتار) است، بعضی کاسه آنرا از پوست جوز هندی سازند و از موی اسب بر آن وتر بندند، و بر روی آن پوستی کشند (و آن پوست دل گاو باشد). کمانچه امروزی دارای سه یا چهار سیم است و کاسهای کوچک دارد و با کمانه آنرا نوازند. (فرهنگ فارسی معین ). یکی از آلات و ذوات الاوتار است که در قدیم یک وتر داشت و امروز چهار وتر دارد. معرب آن کمنجه.
کمانچه در زبان فارسی از ترکیب «کمان» (ابزاری خمیده برای پرتاب تیر یا آرشه) و پسوند تصغیر «چه» ساخته شده است؛ ترکیبی که به سازی زهی و نسبتاً کوچک اشاره دارد که با آرشه نواخته میشود. نخستین اشارههای مستقیم به کمانچه در متون فارسی به قرون میانه (حدود سدههای ۱۰ تا ۱۲ میلادی) بازمیگردد.
پیشینه تاریخی: رباب و ظهور کمانچه
بررسی متون تاریخی نشان میدهد که پیش از رواج کمانچه، ساز زهی آرشهای دیگری بهنام رباب در ایران و مناطق پیرامونی رواج داشته است. رباب در دوره ساسانی و صدر اسلام، سازی رایج در دربارها و میان موسیقیدانان بوده و در نقاشیها و نگارههای دوره عباسی بهتصویر کشیده شده است (دورینگ، ۱۹۹۱).